NURSING 90

خورشید باش که اگر خواستی برکسی نتابی نتوانی .

NURSING 90

خورشید باش که اگر خواستی برکسی نتابی نتوانی .

شعر...

براتون یه شعر گذاشتم...

 قشنگه . از دست ندینشClick here to enlarge 

 

امیدوارم که خوشتون بیاد...

"’حمید مصدق خرداد ۱۳۴۳″ 

تو به من خندیدی و نمی دانستیمن به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

“جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق”

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم  

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت 

 

پاسخ جواد نوروزی 

دخترک خندید وپسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید به خیالش می خواست،حرمت باغچه و دختر کم سالش را

از پسر پس گیرد
!
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق

و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم

چون رسولی ناکام !
هردو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،همه اندیشه کنان غرق در این پندارند
:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
 

نظرات 23 + ارسال نظر
afshin.oh-88 جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 01:33 ب.ظ

دمسلام

عالی بود یاد بچگی هام افتاد

afshin-oh88 جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 01:24 ب.ظ

سلام
وقت نداشتم بخونم ولی میدونم زیباست-دوستت دارم زندگی

غریبه جمعه 15 اردیبهشت 1391 ساعت 08:34 ب.ظ

خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی قشنگ بود

پرستاری مازندران چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت 10:06 ق.ظ

سلام شعرت جالب بود در ضمن به اقای علیزاده بگین مییییییییییییییییییییخامش

علی یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.stnkums89.blogsky.com

خیلییییییییییی قشنگ بود

zoha پنج‌شنبه 4 اسفند 1390 ساعت 12:48 ب.ظ

khiliiiiiiiiiii ghashang bod

یه عاشق پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 03:17 ب.ظ

با تو هستم
تویی که رویت را از من بر میگردانی
به چشمانم نگاه کن
اشکهایم هنوز خشک نشده اند
از چه میترسی ,
من گناهت را بخشیده ام
هنوز آنقدر عاشقت هستم که هیچ کینه ای از تو به دل ندارم
تو را به خدا سپرده ام ,نه نگران نباش نفرینت نمی کنم برایت دعا ی خیر میکنم
دعا میکنم که خدا هم ترا ببخشد وتنهایت نگذارددوست ندارم تو هم مثل من طعم تلخ تنهایی را حس کنی
دوست ندارم تو هم مثل من شکستن قلبت را تجربه کنی
پس هرگز نفرینت نخواهم کرد وترا به خدا خواهم سپردتا در پناه او به زندگیت ادامه دهی
.در کنار هر کس وهر چیز که دوستش داریبه چشمانم نگاه کن
, آنها را به خاطر بسپارآنها همیشه نگران تو هستند

مهران دوشنبه 10 بهمن 1390 ساعت 08:49 ق.ظ

مطلبش فسیییییییییییل بود

fateme پنج‌شنبه 6 بهمن 1390 ساعت 09:55 ق.ظ

قشنگ بود!آی سودا جان جواب شما هم بی نظیر بود!!

شیرین دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 06:52 ب.ظ http://mamayi-shahinfar89.blogfa.com/

بسیار هم عالی...با افتخار لینک شدید

مرسی ممنون...
سرافرازمون کردین...

بهاره شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 11:00 ب.ظ http://sabnurse.blogfa.com

سلام من دانشجوی پرستاری سبزوار هستم وبلاگ قشنگی دارین من شما رو تو وبلاگ کلاسمون لینک میکنم شما هم ما رو لین کنین.مرسی

سلام. ممنون که به ما سر میزنین...
باعث افتخاره...

آی سودا شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 07:55 ب.ظ

شعر جالبی بود ومن هم در جواب این شعر را گفته ام البته هنوز ویرایش نشده....

و من ان کوچه ی تنها بودم
همه دم شاهد یک خنده ی تلخ
سیبی از دست عزیزی افتاد
و من انجا بودم
دخترک رفت پسر هم بی او
سالها بگذشه،سیب هم پوسیده
ومن اینجا تنها به صدای قدمی،خنده ی یاری،سیبی،
اشک از گونه ی سردم جاریست.....


قشنگ بود...

دیانا شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 07:41 ب.ظ

خب واسه همینم پایینش فارسیش رو نوشتم دیگه

کوروش کبیرالکُبَرا شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 07:27 ب.ظ

هر مطلبی تحسین مرا بر نمی انگیزد...
چون این اشعار پاسخی اندر پاسخ! دیگری بود مرا اندکی مجذوب خود کرد!!
نسبتا خوب بود...
بیشترین اصالت ایران در اشعار محشر شعرای گرانقدرش نهفته است...ادامه بده فرزند...

امین شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 07:25 ب.ظ

دیروز همتون رفته بودین بیرون منو تنها گذاشته بودین منم یه شعر غمگین سرودم.تو کامنت بعدیم میذارمش

بذارش ببینیم چیکار کردی...

سلام.من شما رو با افتخار لینک کردم...ما رو هم با عنوان دانشجویان پرستاری 90 لار بلینک.مرسی...

سلام...
مرسی...چشم...

دیانا شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 06:57 ب.ظ

شکرا للشعر الذی أحببت أن مثیرة

مرسی شعر جالبی بود خوشم اومد

من که عربی بلد نیستم...

arghavan شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 06:49 ب.ظ http://www.nurse20.blogfa.com

زیبا بود

حمیده شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 06:30 ب.ظ

مطلبتون خیلی خیلی قشنگ بود اخه من عاشق شعر های فروغ فرخزادم-بازم مرررررررسی

قابلی نداشت...
خودم از این مناظره خیلی خوشم میاد...

امین شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 10:11 ق.ظ

سلیمان جان منم شعر رو ادامه می دم و جواب همه رو می دم ولی قول بده که اگه زدم تو مطلبت بیاریش نه تو نظرات

چشم عزیزم...
نشون بده چقدر هنرمندی...

بابک شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 01:33 ق.ظ http://argha1.blogfa.com

سلام
هارمونی خیلی جالبی داشتن مطالبت متنتون
مرسی.

MOHSEN جمعه 30 دی 1390 ساعت 11:31 ب.ظ

خسته گیت در رفت...

زهره ص جمعه 30 دی 1390 ساعت 11:17 ب.ظ

خیلی خیلی قشنگ بود ممنون ازحسن سلیقتون

قابل نداشت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد